ابنسکن ابوعلی سعید بن عثمان بزار مصریاِبْنِ سَکنْ، ابوعلی سعید بن عثمان بن سعید بزّاز یا بزّار مصری (۲۹۴- ۱۵ محرم ۳۵۳ق/ ۹۰۷- ۲ فوریه ۹۶۴م)، محدث و رجالی است. ۱ - نسبابن عساکر [۱]
علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۹، ص۳۹۴، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
با ذکر سلسلهای قابل تردید نسب او را با هفت واسطه به خسرو انوشیروان میرساند. ذهبی اصل وی را از بغداد میداند. [۲]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
۲ - مسافرت برای کسب علمابن سکن، برای کسب علم فاصله نیل تا جیحون را درنوردید و در شهرهای مختلف ماوراءالنهر، خراسان، عراق، شام و مصر استماع حدیث کرد و سرانجام در مصر اقامت گزید. [۳]
علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۹، ص۳۹۴، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۴]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
[۵]
محمد ابن خیر اشبیلی، الفهرست، ج۱، ص۹۵، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۶]
تقیالدین سبکی، شفاء السقام، ج۱، ص۲۰، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
گویا وی در این سفرها به تجارت نیز میپرداخته و هزینه سفر را تأمین میکرده است. [۷]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
علمای رجال او را به کثرت حدیث وصف کردهاند. [۸]
علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۹، ص۳۹۴، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۹]
تقیالدین سبکی، شفاءالسقام، ج۱، ص۲۰، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
ذهبی [۱۰]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
ابن سکن را در جرح و تعدیل رجال و تشخیص حدیث صحیح از مُعلّ صاحبنظر دانسته است.۳ - اولین محدثابن سکن اولین محدثی است که صحیح بخاری را در مصر رواج داد. [۱۱]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
او صحیح بخاری را از شاگرد مستقیم او، فِرَبْری، فراگرفت [۱۲]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
و روایت او اگرچه در مشرق رواج نیافت، ولی به وسیله شاگردانش چون جُهَنی و ابن مفرج به اندلس برده شد و در طی قرون متمادی در آنجا تداول یافت. [۱۳]
علی ابن حزم، المحلی بالاثار، ج۱، ص۱۱۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۱۴]
یوسف ابن عبدالبر، «الاستیعاب»، ج۱، ص۴، در حاشیة الاصابه (نک: ابن حجر در همین مآخذ).
[۱۵]
عبدالحق ابن عطیه، الفهرس، ج۱، ص۶۶ -۶۷، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد الزاهی، بیروت، ۱۹۸۳.
[۱۶]
محمد ابن خیر اشبیلی، الفهرست، ج۱، ص۹۵، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۱۷]
احمد ابن حجر عسقلانی، فتحالباری، ج۱، ص۳، قاهره، ۱۳۵۲ق.
[۱۸]
احمد بلوی، الثبت، ج۱، ص۲۴۱، به کوشش عبدالله حمرانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
۴ - مشایخ و راویان حدیثاز مشایخ ابن سکن میتوان ابوالقاسم بغوی، ابوبکر ابن ابی داوود، ابوالعباس ابن عقده، ابوالحسن ابن جوصا، ابوجعفر طحاوی و ابوحامد ابن شرقی را نام برد. [۱۹]
علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۹، ص۳۹۴، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۲۰]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
از میان شاگردان و راویان او نیز عبدالله بن محمد جهنی، محمد بن احمد بن مفرج اندلسی، خلف بن قاسم و ابوعبدالله ابن منده شایان ذکرند. [۲۱]
علی ابن حزم، المحلی بالاثار، ج۱، ص۱۱۸، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
[۲۲]
عبدالحق ابن عطیه، الفهرس، ج۱، ص۶۶ -۶۷، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد الزاهی، بیروت، ۱۹۸۳.
[۲۳]
علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۹، ص۳۹۴، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
[۲۴]
محمد ابن خیر اشبیلی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۲۵]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷- ۱۱۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
۵ - آثار۱. الحروف فی الصحابة، در تاریخ و شرح حال اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) که به عنوان یکی از منابع اساسی مورد استفاده ابن عبدالبر در «الاستیعاب» [۲۶]
یوسف ابن عبدالبر، «الاستیعاب»، ج۱، ص۱۲، در حاشیة الاصابه (نک: ابن حجر در همین مآخذ).
و ابن حجر در الاصابة [۲۷]
احمد ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۱، ص۳، قاهره، ۱۳۲۸ق.
[۲۸]
احمد ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۱، ص۱۵، قاهره، ۱۳۲۸ق.
قرار گرفته است. اینکه کتاب الحروف تا چه حد در معرفة الصحابة از ابن منده شاگرد ابن سکن تأثیر گذارده، قابل بررسی است.۲. الصحیح المنتقی، که گاه با عناوین دیگری چون السنن الصحاح شناخته میشود. [۲۹]
تقیالدین سبکی، شفاء السقام، ج۱، ص۱۹-۲۰، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
این کتاب ظاهراً تنها در اندلس رواج داشته است. [۳۰]
محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۹۳۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
[۳۱]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۷، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
و ابن حزم آن را مورد ستایش قرار داده است. [۳۲]
محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۱۱۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م.
سبکی [۳۳]
تقیالدین سبکی، شفاءالسقام، ج۱، ص۱۹-۲۰، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
در قرن ۸ق/ ۱۴م نسخهای از آن را دیده و ضمن توصیف سبک کتاب، خطبه آغازین و حدیثی از آن را نقل کرده است. در نسخهای که سبکی دیده اسناد احادیث حذف شده، ولی دلیلی در دست نیست که بتوان این حذفها را به خود ابن سکن نسبت داد. در حال حاضر یک نسخه خطی در دو صفحه مشتمل بر احادیث ابن سکن در کتابخانه احمد ثالث وجود دارد. که از ارتباط احتمالی آن با الصحیح اطلاعی در دست نیست.۳. الضعفاء و المتروکین، که ابن خیر آن را در فهرست خود [۳۴]
محمد ابن خیر اشبیلی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
ذکر کرده و متذکر شده که تألیفی ناتمام بوده است، گویا ابن خیر نسخه آن را دیده بوده است. ابن عساکر [۳۵]
علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۹، ص۳۹۴، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
نیز از کتاب بزرگی در شناخت راویان از ابن سکن سخن گفته و تصریح کرده که بخشی از آن را دیده است. ابن عساکر یادآور شده که در آن کتاب اغلاطی دیده، ولی در مورد این اغلاط توضیحی نداده است و میتوان احتمال داد که این اغلاط مربوط به کاتب نسخه بوده است.۶ - فهرست منابع(۱) احمد ابن حجر عسقلانی، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق. (۲) احمد ابن حجر عسقلانی، فتحالباری، قاهره، ۱۳۵۲ق. (۳) علی ابن حزم، المحلی بالاثار، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. (۴) محمد ابن خیر اشبیلی، الفهرست، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م. (۵) یوسف ابن عبدالبر، «الاستیعاب»، در حاشیة الاصابه (نک: ابن حجر در همین مآخذ). (۶) علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز. (۷) عبدالحق ابن عطیه، الفهرس، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد الزاهی، بیروت، ۱۹۸۳. (۸) احمد بلوی، الثبت، به کوشش عبدالله حمرانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۹) محمد ذهبی، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق. (۱۰) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۰۸۴م. (۱۱) تقیالدین سبکی، شفاء السقام، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنسکن»، ج۳، ص۱۳۲۰. |